گزارش سفر تحقیقاتی پروژه الجی چلنجر: هفتمین روز از سفر گروه پسران خورشید به چین
گروه ۲۳۰، گروه پسران خورشید، در رشته کارشناسی مهندسی مکانیک در دانشگاه علم و صنعت تهران مشغول به تحصیلاند و تصمیم دارند به دلیل وجود مشکل و کمبود آب و شرایط بحرانی آب قابل شرب بسیاری از شهرهای ایران در مورد تولید دستگاه آب شیرینکن خورشیدی به روش فراصوت در کشور چین تحقیق کنند.
آنچه میخوانید گزارش هفتمین روز از سفر تحقیقاتی پسران خورشید در چین است.
هفتمین روز در چین:
ساعت 7 صبح بیدار شدیم و با صبحانه مفصل و متنوع چینی روزمان را آغاز کردیم! به لطف موقعیت عالی هتل در مرکز شهر و نزدیکی به تمام مقاصد مهم سفر ما، در حدود یک ساعت از هتل تا دانشگاه نانجینگ رسیدیم. دپارتمان مورد نظر یعنی نیرو و انرژی (power and energy) را در محوطه دانشگاه پیدا کردیم و با دکتر Zheng تماس گرفتیم. ایشان سریعاً خود را به دانشکده رسانند و بعد از خوشامدگویی، ما را به سالن کنفرانس در طبقه دوم راهنمایی کردند.
بعد از صرف چای، آقای Han را که ماه هاست از طریق ایمیل باهم در ارتباطیم، وارد اتاق شد. ما مقالههای زیادی از ایشان و همکارشان پروفسور Weifeng He خوانده بودیم و خوشحال بودیم که توانستیم بالاخره ایشان را از نزدیک ملاقات کنیم. ابتدا ما خودمان را معرفی کردیم و به اهداف پروژه تحقیقاتی الجی چلنجر پرداختیم.
سپس، یکی از دانشجوهای دکترای خود با اسلاید دستگاه آب شیرینکنی که خودش به سرپرستی پروفسور Han ساخته بود را توضیح داد و بعد از شرح عملکرد دستگاه، مزایای آن را گفت و قیمت تمام شده به ازای تولید هر تن آب شیرین و سود اقتصادی استفاده از این دستگاه را مفصلا شرح داد.
بعد از ارائه او، ما درباره جنس بسته بندی مورد استفاده در رطوبتزا و رطوبتزدا سوال پرسیدیم. اما به دلیل عدم تسلط آن دانشجو به زبان انگلیسی، خود پروفسور کمکش کرد و به چینی سوالمان را ترجمه کرد تا بعد از گرفتن جواب، برایمان توضیح دهد.
جواب فولاد ضد زنگ متخلخل بود که به صورت سه تکه مجزا و نه یکپارچه در سیستم قرار گرفته بود. تا پیش از این ما فکر میکردیم جنس این بستهبندیها از چوب یا پلیمر و مشابه پوشال کولر آبی است.
سوال دوم این بود که چه نوآوری در این طرح بکار رفته شده؟ که پروفسور بعد از شنیدن سوال، با لبخندی به آرامی به دانشجو نگاه کرد و سوال را برایش ترجمه کرد… انگار خود استاد از این سوال چالشی خوشش آمده بود ولی دانشجو در آن جو سنگین مضطرب شده بود و بعد از چند دقیقه صحبت با پروفسور با دستپاچگی برایمان توضیح داد… جواب، کندانس چند مرحلهای و پشت سر به علاوه استفاده از بستهبندی جدید و متخلخل در هر دو ستون رطوبتزا و رطوبتزدا.
با طرح این سوالات، فضا جدی تر شد و رفتار دانشجوها و خود پروفسور با ما تغییر کرد و بیش از پیش ما را در مسیرمان مصمم دیدند.
سپس نوبت یکی دیگر از دانشجوها بود که طرحش را ارائه کند. او هم روند ارائه دانشجوی قبلی را گرفت و همان مراحل را در توضیحاتش رعایت کرد. طرح اب شیرین کن او از ventury tube و کاهش فشار با استفاده از اختلاف سرعت جریان سیال استفاده کرده بود و ما را بسیار مشتاق دانستن درباره جزئیات کارش کرد.
بعد از ارائه او و پاسخ به سؤالات ما، حالا دیگر نوبت ما بود که کارمان را ارائه بدهیم بنابراین اطلاعات را که در فلش مموری به همراه داشتیم برای پخش به سیستم متصل کرده و شروع کردیم.
اسلایدهای اول که درباره بحران آب در جهان و به خصوص ایران بود توجهشان را جلب کرد؛ به طوری که پروفسور در اسلاید مربوط به گزارشهای بحران آب در استانهای مختلف ایران، اجازه گرفت که از آن عکس بگیرد.
در قسمت شرح عملکرد، وقتی ایده استفاده از کریستالهای پیزو الکتریک به جای نازل و تمام تجهیزات بستهبندی را مطرح کردیم، سالن در سکوت محض بود و همه گوش و چشم شده بودند! پروفسور همان لحظه درباره مزیت و جزئیات بیشتر این روش سوال کرد و ما هم همان توضیحات زمان ارائه جلوی داورهای مسابقه LG Challenger را گفتیم و بعد از اتمام ارائه دیگر سوالی مطرح نشد و فقط تشویق کردند.
پروفسور گفت که ما از این تکنولوژی در کارهایمان تا به حال استفاده نکردهایم.
پس از اتمام جلسه، پروفسور ما را به ناهار دعوت کرد. ما هم قبول کردیم و گفتیم اگر ممکن است قبلش آزمایشگاهتان را میخواهیم ببینیم. گفت مشکلی نیست فقط عکس برداری ممنوع است. پس به همراه دکتر Zheng و دو نفر دیگر از دانشجوها به آزمایشگاه رفتیم.
در آنجا کلکتورهای خورشیدی و دستگاه آب شیرینکنی که اولین ارائه بود را دیدیم؛ دستگاهی با ابعاد یک مکعب با ضلع حدود 1.5 متر که به زیبایی اجزای مختلفش کنار هم قرار گرفته بودند و مهندسی و مونتاژ بینقصی داشت. سؤالات مختلف را از دانشجوها پرسیدیم و بستهبندیها را هم آنجا مشاهده کردیم.
سپس ما را به سمت سلف غذاخوری هدایت کردند و آنجا پروفسور را دیدیم که دور یک میز گرد بزرگ نشسته است و ما را که دید دست تکان داد. از دانشجوها خداحافظی کردیم و دور میز نشستیم.
ما انتخاب غذا را به آنها واگذار کردیم و آنها هم بیشتر از ده نوع غذای مختلف و رنگارنگ سنتی چینی را برایمان آوردند و بسیار گرم و صمیمی میزبانی کردند. درباره دیدنی های شهر نانجینگ توضیح دادند و از برنامه سفرمان و کشور ایران و مسابقه LG Challenger پرسیدند.
بعد از نهار عکس یادگاری گرفتیم و قرار شد همان دوست پروفسور Han فضای دانشگاه را به ما نشان بدهد. پس به راه افتادیم.
پس از صرف ناهار و بازدید از دانشگاه، به موزه نانجینگ رفتیم و از چند ساعتی را به بازدید از موزه سپری کردیم. پس از آن به گرد در بازار پرداختیم و در نهایت به هتل رفتیم.
نظر دهید