گزارش روز هشتم از سفر تحقیقاتی دومین گروه بچههای LG Challenger در ایتالیا
شانزدهم جولای؛ هشتمین روز از سفر
تیم یوفوریا کار خود را بر روی ایدههای دیگر ادامه دادند و به طرح مفهومی همدلی با عنوان Empathy رسیدند که باید اجرایی میشد. این طرح بر پایه سبقه و پیشزمینهای که روایت داستان یا قصهگویی در فرهنگ ایرانیان دار شکل گرفت. روایت داستان نقشی چشمگیر در میهمانیها و دورهمیهای ایرانیان دارد. معمولاً بزرگان فامیل یا یک جمع دوستانه قصههایی را برای حضار بازگو میکنند. با چنین نگرشی، همه اعضای گروه حس کردند که میخواهند جو متفاوتی را تجربه کنند و با شخصیتهای داستان همدلی داشته باشند.
منبع دیگری که اعضای گروه از آن الهام گرفتند خنده بود. در طی جلسات ایدهپدازی، تیم یوفوریا به یاد TED Talk افتاد که شرکت الجی در کارگاهی که 6 جولای برگزار کرد این فناوری را در مورد زبان بدن معرفی کرد.
در TED Talk، تحقیقات نشان داده است که زبان بدن بر روی هورمونها تأثیر متقابل دارد و به همان شیوه نیز هورمونها بر روی زبان بدن تأثیرگذار هستند.
تیم یوفوریا با الهام از این تحقیقات پروژه خود را بر روی خنده و شادی معطوف کردند. نتیجه تحقیقات همان شد: اگر مردم بخندند، حتی اگر خندهشان تصنعی باشد، سروتونین (هورمون شادی) تولید میشود. و این جریان یک حلقه دورانی ایجاد میکند: خنده در بدن سروتونین تولید میکند و سروتونین منجر به ایجاد شادی، حس خوب و خنده میشود. خنده سروتونین ایجاد میکند و دوباره از نو.
در ایده همدلی، یک شخصیت هولوگرافیک وجود داشت که در ابتدا غمگین بود. در مقابل این کاراکتر، استندی وجود داشت که رویش نوشته بود “بلند بخندید”. کل سیستم حسگرهای صدا و حسگرهای خندیدن داشت و با خنده مردم کاراکتر غمگین کمکم شاد میشد. در ضمن، افرادی که میخندیدند به دلیل تولید سروتونین حس خوبی داشتند. سروتونین منجر به ایجاد حس مثبت و تجربیات خوب در کل روز برای مردم میشد.
بعد از اینکه ایده اصلی شکل گرفت، اعضای گروه به کاخ اسفورزا رفتند که مشهورترین کاخ میلان است. این کاخ موزههای مختلفی داشت؛ موزه آلات موسیقی، لوازم روی میز، مبلمان و میکلانژ.
در موزه مبلمان، برخی از آثار شاهکار طراحان صنعتی مشهور و نامی به چشم میخورد که بسیار جالب بود.
نظر دهید